English    Türkçe    فارسی   

2
2173-2182

  • گفت صوفی را برو سوی وثاق ** یک گلیم آور برای این رفاق‏
  • He said to the Súfí, “Go to the house and fetch a rug for these companions (of yours).”
  • رفت صوفی گفت خلوت با دو یار ** تو فقیهی وین شریف نامدار
  • (As soon as) the Súfí departed, he (the gardener) said in private to the two friends, “Thou art a jurist, and this (other) is a renowned Sharíf.
  • ما به فتوی تو نانی می‏خوریم ** ما به پر دانش تو می‏پریم‏ 2175
  • ’Tis according to thy legal decision that we eat a loaf (of bread): ’tis by the wings of thy knowledge that we fly.
  • وین دگر شه زاده و سلطان ماست ** سید است از خاندان مصطفاست‏
  • And this other is our prince and sovereign: he is a Sayyid, he is of the House of Mustafá (Mohammed).
  • کیست آن صوفی شکم خوار خسیس ** تا بود با چون شما شاهان جلیس‏
  • Who is this gluttonous vile Súfí, that he should associate with kings like you?
  • چون بیاید مر و را پنبه کنید ** هفته‏ای بر باغ و راغ من زنید
  • When he comes (back), drive him away and take possession of my orchard and field for a week.
  • باغ چه بود جان من آن شماست ** ای شما بوده مرا چون چشم راست‏
  • What is (it to offer you) my orchard? My life is yours, O ye who have (always) been (as dear to me) as my right eye.”
  • وسوسه کرد و مر ایشان را فریفت ** آه کز یاران نمی‏باید شکیفت‏ 2180
  • He made evil suggestions and beguiled them. Ah, one must not patiently suffer the loss of friends.
  • چون به ره کردند صوفی را و رفت ** خصم شد اندر پیش با چوب زفت‏
  • When they had turned the Súfí away and he was gone, the enemy went after him with a stout cudgel.
  • گفت ای سگ صوفیی باشد که تیز ** اندر آیی باغ ما تو از ستیز
  • “O dog,” he cried, “is it Súfism that of a sudden you come into my orchard in spite (of me)?