English    Türkçe    فارسی   

2
2914-2923

  • می‏دوی این سو و آن سو خشک لب ** کاروان شد دور و نزدیک است شب‏
  • You are running to and fro with parched lips; the caravan is (now) far away, and night is near.
  • رخت مانده بر زمین در راه خوف ** تو پی اشتر دوان گشته به طوف‏ 2915
  • Your baggage is left on the ground, (lying) on the road of peril, (whilst) you are running about in search of the camel,
  • کای مسلمانان که دیده ست اشتری ** جسته بیرون بامداد از آخوری‏
  • Crying, “O Moslems, who has seen a camel which this morning escaped from a stable?
  • هر که بر گوید نشان از اشترم ** مژدگانی می‏دهم چندین درم‏
  • Whoever will tell (me) a clue to my camel, I will give so many dirhems as a reward (for the information).”
  • باز می‏جویی نشان از هر کسی ** ریش‏خندت می‏کند زین هر خسی‏
  • You are requesting clues from every one: every rascal is making a mock of you on this account,
  • کاشتری دیدیم می‏رفت این طرف ** اشتر سرخی به سوی آن علف‏
  • Saying, “We saw a camel going in this direction, a reddish camel (going) towards yonder pasturage.”
  • آن یکی گوید بریده گوش بود ** و آن دگر گوید جلش منقوش بود 2920
  • One (of them) says, “It was crop-eared,” and another says, “Its saddlecloth was embroidered.”
  • آن یکی گوید شتر یک چشم بود ** و آن دگر گوید ز گر بی‏پشم بود
  • One says, “The camel had (only) one eye,” and another says, “It (was suffering) from mange (and) had no hair.”
  • از برای مژدگانی صد نشان ** از گزافه هر خسی کرده بیان‏
  • For the sake of the reward every rascal, (speaking) at random, sets forth a hundred clues.
  • متردد شدن در میان مذهبهای مخالف و بیرون شو و مخلص یافتن‏
  • On being perplexed amidst discordant doctrines and finding (a means of) escape and deliverance.
  • همچنان که هر کسی در معرفت ** می‏کند موصوف غیبی را صفت‏
  • (This is) even as in the matter of knowledge (of God) every one describes (differently) the Unseen Object of description.