English    Türkçe    فارسی   

3
3131-3140

  • در میان آن بیابان مانده ** کاروانی مرگ خود بر خوانده
  • A caravan amidst the desert in sore distress—they had rehearsed their own death.
  • ناگهانی آن مغیث هر دو کون ** مصطفی پیدا شد از ره بهر عون
  • Suddenly he who succours both worlds, Mustafá (Mohammed), appeared on the way, for help's sake.
  • دید آنجا کاروانی بس بزرگ ** بر تف ریگ و ره صعب و سترگ
  • He saw there an exceeding great caravan on the scalding sand and (engaged in) a hard and terrible journey;
  • اشترانشان را زبان آویخته ** خلق اندر ریگ هر سو ریخته
  • The tongues of their camels hanging out, the people strown everywhere on the sand.
  • رحمش آمد گفت هین زوتر روید ** چند یاری سوی آن کثبان دوید 3135
  • He took pity and said, “Hark, go at once, some of your comrades, and run to yonder sandhills,
  • گر سیاهی بر شتر مشک آورد ** سوی میر خود به زودی می‌برد
  • For a negro on camelback will (presently) bring a water-skin, (which) he is conveying with all speed to his master.
  • آن شتربان سیه را با شتر ** سوی من آرید با فرمان مر
  • Bring to me that negro camel-driver along with the camel by force, if need be.”
  • سوی کثبان آمدند آن طالبان ** بعد یکساعت بدیدند آنچنان
  • Those seekers approached the sandhills: after a short while they saw ’twas even so:
  • بنده‌ای می‌شد سیه با اشتری ** راویه پر آب چون هدیه‌بری
  • A negro slave was going with a camel, the water-skin filled with water, like one bearing a gift.
  • پس بدو گفتند می‌خواند ترا ** این طرف فخر البشر خیر الوری 3140
  • Then they said to him, “The Pride of mankind, the Best of created beings, invites thee (to come) in this direction.”