-
مکر آن فارس چو انگیزید گرد ** آن غبارت ز استغاثت دور کرد
- When the cunning of that Horseman has raised the dust, the dust keeps thee off from calling for aid.
-
سوی فارس رو مرو سوی غبار ** ورنه بر تو کوبد آن مکر سوار
- Go towards the Horseman, go not towards the dust; else the cunning of the Rider will beat upon thee.
-
گفت حق آن را که این گرگش بخورد ** دید گرد گرگ چون زاری نکرد 385
- God said, “He whom this wolf devoured, he saw the wolf’s dust; how did not he make piteous moan?”
-
او نمیدانست گرد گرگ را ** با چنین دانش چرا کرد او چرا
- Did not he know the wolf’s dust? (Then), with such knowledge, why did he graze?
-
گوسفندان بوی گرگ با گزند ** میبدانند و بهر سو میخزند
- Sheep know the smell of the harmful wolf and creep away in every direction.
-
مغز حیوانات بوی شیر را ** میبداند ترک میگوید چرا
- The brain of animals knows the smell of the lion and bids farewell to grazing.
-
بوی شیر خشم دیدی باز گرد ** با مناجات و حذر انباز گرد
- Thou hast smelt the lion of (God’s) wrath. Turn back! Consort with prayer and dread!
-
وا نگشتند آن گروه از گرد گرگ ** گرگ محنت بعد گرد آمد سترگ 390
- That multitude (of Saba) did not turn back from the wolf’s dust, and after the dust the wolf of tribulation came on his might.
-
بر درید آن گوسفندان را بخشم ** که ز چوپان خرد بستند چشم
- In wrath he tore to pieces those sheep which shut their eyes to the shepherd, Wisdom.
-
چند چوپانشان بخواند و نامدند ** خاک غم در چشم چوپان میزدند
- How oft did the shepherd call them! And they came not: they were throwing the dust of resentment in the eyes of the shepherd,