English    Türkçe    فارسی   

1
1033-1042

  • زو پری و دیو ساحلها گرفت ** هر یکی در جای پنهان جا گرفت‌‌
  • آدمی را دشمن پنهان بسی است ** آدمی با حذر عاقل کسی است‌‌
  • خلق پنهان زشتشان و خوبشان ** می‌‌زند در دل بهر دم کوبشان‌‌ 1035
  • بهر غسل ار در روی در جویبار ** بر تو آسیبی زند در آب خار
  • گر چه پنهان خار در آب است پست ** چون که در تو می‌‌خلد دانی که هست‌‌
  • خار خار وحیها و وسوسه ** از هزاران کس بود نی یک کسه‌‌
  • باش تا حسهای تو مبدل شود ** تا ببینیشان و مشکل حل شود
  • تا سخنهای کیان رد کرده‌‌ای ** تا کیان را سرور خود کرده‌‌ای‌‌ 1040
  • باز طلبیدن نخجیران از خرگوش سر اندیشه‌‌ی او را
  • بعد از آن گفتند کای خرگوش چست ** در میان آر آن چه در ادراک تست‌‌
  • ای که با شیری تو در پیچیده‌‌ای ** باز گو رایی که اندیشیده‌‌ای‌‌