English    Türkçe    فارسی   

1
1051-1060

  • مشورت دارند سرپوشیده خوب ** در کنایت با غلط افکن مشوب‌‌
  • مشورت کردی پیمبر بسته سر ** گفته ایشانش جواب و بی‌‌خبر
  • در مثالی بسته گفتی رای را ** تا نداند خصم از سر پای را
  • او جواب خویش بگرفتی از او ** وز سؤالش می‌‌نبردی غیر بو
  • قصه‌‌ی مکر خرگوش‌‌
  • ساعتی تاخیر کرد اندر شدن ** بعد از آن شد پیش شیر پنجه زن‌‌ 1055
  • ز آن سبب کاندر شدن او ماند دیر ** خاک را می‌‌کند و می‌‌غرید شیر
  • گفت من گفتم که عهد آن خسان ** خام باشد خام و سست و نارسان‌‌
  • دمدمه‌‌ی ایشان مرا از خر فگند ** چند بفریبد مرا این دهر چند
  • سخت درماند امیر سست ریش ** چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش‌‌
  • راه هموار است و زیرش دامها ** قحط معنی در میان نامها 1060