English    Türkçe    فارسی   

1
1070-1079

  • گفت پیغمبر که رنجوری به لاغ ** رنج آرد تا بمیرد چون چراغ‌‌ 1070
  • جبر چه بود بستن اشکسته را ** یا بپیوستن رگی بگسسته را
  • چون در این ره پای خود نشکسته‌‌ای ** بر که می‌‌خندی چه پا را بسته‌‌ای‌‌
  • و آن که پایش در ره کوشش شکست ** در رسید او را براق و بر نشست‌‌
  • حامل دین بود او محمول شد ** قابل فرمان بد او مقبول شد
  • تا کنون فرمان پذیرفتی ز شاه ** بعد از این فرمان رساند بر سپاه‌‌ 1075
  • تا کنون اختر اثر کردی در او ** بعد از این باشد امیر اختر او
  • گر ترا اشکال آید در نظر ** پس تو شک داری در انشق القمر
  • تازه کن ایمان نه از گفت زبان ** ای هوا را تازه کرده در نهان‌‌
  • تا هوا تازه ست ایمان تازه نیست ** کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست‌‌