English    Türkçe    فارسی   

1
119-128

  • خود غریبی در جهان چون شمس نیست ** شمس جان باقیی کش امس نیست‌‌
  • شمس در خارج اگر چه هست فرد ** می‌‌توان هم مثل او تصویر کرد 120
  • شمس جان کاو خارج آمد از اثیر ** نبودش در ذهن و در خارج نظیر
  • در تصور ذات او را گنج کو ** تا در آید در تصور مثل او
  • چون حدیث روی شمس الدین رسید ** شمس چارم آسمان سر در کشید
  • واجب آید چون که آمد نام او ** شرح کردن رمزی از انعام او
  • این نفس جان دامنم بر تافته ست ** بوی پیراهان یوسف یافته ست‌‌ 125
  • از برای حق صحبت سالها ** باز گو حالی از آن خوش حالها
  • تا زمین و آسمان خندان شود ** عقل و روح و دیده صد چندان شود
  • لا تکلفنی فإنی فی الفنا ** کلت أفهامی فلا أحصی ثنا