English    Türkçe    فارسی   

1
1222-1231

  • از ادب نبود به پیش شه مقال ** خاصه خود لاف دروغین و محال‌‌
  • گر مر او را این نظر بودی مدام ** چون ندیدی زیر مشتی خاک دام‌‌
  • چون گرفتار آمدی در دام او ** چون قفس اندر شدی ناکام او
  • پس سلیمان گفت ای هدهد رواست ** کز تو در اول قدح این درد خاست‌‌ 1225
  • چون نمایی مستی ای خورده تو دوغ ** پیش من لافی زنی آن گه دروغ‌‌
  • جواب گفتن هدهد طعنه‌‌ی زاغ را
  • گفت ای شه بر من عور گدای ** قول دشمن مشنو از بهر خدای‌‌
  • گر به بطلان است دعوی کردنم ** من نهادم سر ببر این گردنم‌‌
  • زاغ کاو حکم قضا را منکر است ** گر هزاران عقل دارد کافر است‌‌
  • در تو تا کافی بود از کافران ** جای گند و شهوتی چون کاف ران‌‌ 1230
  • من ببینم دام را اندر هوا ** گر نپوشد چشم عقلم را قضا