English    Türkçe    فارسی   

1
130-139

  • من چه گویم یک رگم هشیار نیست ** شرح آن یاری که او را یار نیست‌‌ 130
  • شرح این هجران و این خون جگر ** این زمان بگذار تا وقت دگر
  • قال أطعمنی فإنی جائع ** و اعتجل فالوقت سیف قاطع‌‌
  • صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق ** نیست فردا گفتن از شرط طریق‌‌
  • تو مگر خود مرد صوفی نیستی ** هست را از نسیه خیزد نیستی‌‌
  • گفتمش پوشیده خوشتر سر یار ** خود تو در ضمن حکایت گوش دار 135
  • خوشتر آن باشد که سر دلبران ** گفته آید در حدیث دیگران‌‌
  • گفت مکشوف و برهنه گوی این ** آشکارا به که پنهان ذکر دین‌‌
  • پرده بردار و برهنه گو که من ** می‌‌نخسبم با صنم با پیرهن‌‌
  • گفتم ار عریان شود او در عیان ** نی تو مانی نی کنارت نی میان‌‌