English    Türkçe    فارسی   

1
1312-1321

  • گرد خود چون کرم پیله بر متن ** بهر خود چه می‌‌کنی اندازه کن‌‌
  • مر ضعیفان را تو بی‌‌خصمی مدان ** از نبی ذا جاء نصر الله خوان‌‌
  • گر تو پیلی خصم تو از تو رمید ** نک جزا طیرا ابابیلت رسید
  • گر ضعیفی در زمین خواهد امان ** غلغل افتد در سپاه آسمان‌‌ 1315
  • گر بدندانش گزی پر خون کنی ** درد دندانت بگیرد چون کنی‌‌
  • شیر خود را دید در چه وز غلو ** خویش را نشناخت آن دم از عدو
  • عکس خود را او عدوی خویش دید ** لا جرم بر خویش شمشیری کشید
  • ای بسا ظلمی که بینی از کسان ** خوی تو باشد در ایشان ای فلان‌‌
  • اندر ایشان تافته هستی تو ** از نفاق و ظلم و بد مستی تو 1320
  • آن تویی و آن زخم بر خود می‌‌زنی ** بر خود آن دم تار لعنت می‌‌تنی‌‌