English    Türkçe    فارسی   

1
1321-1330

  • آن تویی و آن زخم بر خود می‌‌زنی ** بر خود آن دم تار لعنت می‌‌تنی‌‌
  • در خود آن بد را نمی‌‌بینی عیان ** ور نه دشمن بودیی خود را به جان‌‌
  • حمله بر خود می‌‌کنی ای ساده مرد ** همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
  • چون به قعر خوی خود اندر رسی ** پس بدانی کز تو بود آن ناکسی‌‌
  • شیر را در قعر پیدا شد که بود ** نقش او آن کش دگر کس می‌‌نمود 1325
  • هر که دندان ضعیفی می‌‌کند ** کار آن شیر غلط بین می‌‌کند
  • ای بدیده عکس بد بر روی عم ** بد نه عم است آن تویی از خود مرم‌‌
  • مومنان آیینه‌‌ی همدیگرند ** این خبر می‌‌از پیمبر آورند
  • پیش چشمت داشتی شیشه‌‌ی کبود ** ز آن سبب عالم کبودت می‌‌نمود
  • گر نه کوری این کبودی دان ز خویش ** خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش‌‌ 1330