English    Türkçe    فارسی   

1
1342-1351

  • شاخ و برگ از حبس خاک آزاد شد ** سر بر آورد و حریف باد شد
  • برگها چون شاخ را بشکافتند ** تا به بالای درخت اشتافتند
  • با زبان شطاه شکر خدا ** می‌‌سراید هر بر و برگی جدا
  • که بپرورد اصل ما را ذو العطا ** تا درخت استغلظ آمد و استوی‌‌ 1345
  • جانهای بسته اندر آب و گل ** چون رهند از آب و گلها شاد دل‌‌
  • در هوای عشق حق رقصان شوند ** همچو قرص بدر بی‌‌نقصان شوند
  • جسمشان در رقص و جانها خود مپرس ** و آن که گرد جان از آنها خود مپرس‌‌
  • شیر را خرگوش در زندان نشاند ** ننگ شیری کاو ز خرگوشی بماند
  • در چنان ننگی و آن گه این عجب ** فخر دین خواهد که گویندش لقب‌‌ 1350
  • ای تو شیری در تک این چاه فرد ** نفس چون خرگوش خونت ریخت و خورد