English    Türkçe    فارسی   

1
1385-1394

  • راست شو چون تیر و واره از کمان ** کز کمان هر راست بجهد بی‌‌گمان‌‌ 1385
  • چون که واگشتم ز پیکار برون ** روی آوردم به پیکار درون‌‌
  • قد رجعنا من جهاد الاصغریم ** با نبی اندر جهاد اکبریم‌‌
  • قوت از حق خواهم و توفیق و لاف ** تا به سوزن بر کنم این کوه قاف‌‌
  • سهل شیری دان که صفها بشکند ** شیر آن است آن که خود را بشکند
  • آمدن رسول روم تا نزد عمر و دیدن او کرامات عمر را
  • تا عمر آمد ز قیصر یک رسول ** در مدینه از بیابان نغول‌‌ 1390
  • گفت کو قصر خلیفه ای حشم ** تا من اسب و رخت را آن جا کشم‌‌
  • قوم گفتندش که او را قصر نیست ** مر عمر را قصر، جان روشنی است‌‌
  • گر چه از میری و را آوازه‌‌ای است ** همچو درویشان مر او را کازه‌‌ای است‌‌
  • ای برادر چون ببینی قصر او ** چون که در چشم دلت رسته ست مو