English    Türkçe    فارسی   

1
1525-1534

  • شکر یزدان طوق هر گردن بود ** نه جدال و رو ترش کردن بود 1525
  • گر ترش رو بودن آمد شکر و بس ** پس چو سرکه شکر گویی نیست کس‌‌
  • سرکه را گر راه باید در جگر ** گو بشو سرکنگبین او از شکر
  • معنی اندر شعر جز با خبط نیست ** چون قلاسنگ است اندر ضبط نیست‌‌
  • در معنی آن که من أراد أن یجلس مع الله فلیجلس مع أهل التصوف‌‌
  • آن رسول از خود بشد زین یک دو جام ** نه رسالت یاد ماندش نه پیام‌‌
  • واله اندر قدرت الله شد ** آن رسول اینجا رسید و شاه شد 1530
  • سیل چون آمد به دریا بحر گشت ** دانه چون آمد به مزرع گشت کشت‌‌
  • چون تعلق یافت نان با بو البشر ** نان مرده زنده گشت و با خبر
  • موم و هیزم چون فدای نار شد ** ذات ظلمانی او انوار شد
  • سنگ سرمه چون که شد در دیده‌‌گان ** گشت بینایی شد آن جا دیدبان‌‌