English    Türkçe    فارسی   

1
1603-1612

  • صاحب دل را ندارد آن زیان ** گر خورد او زهر قاتل را عیان‌‌
  • ز آن که صحت یافت و از پرهیز رست ** طالب مسکین میان تب در است‌‌
  • گفت پیغمبر که ای مرد جری ** هان مکن با هیچ مطلوبی مری‌‌ 1605
  • در تو نمرودی است آتش در مرو ** رفت خواهی اول ابراهیم شو
  • چون نه‌‌ای سباح و نه دریاییی ** در میفکن خویش از خود راییی‌‌
  • او ز آتش ورد احمر آورد ** از زیانها سود بر سر آورد
  • کاملی گر خاک گیرد زر شود ** ناقص ار زر برد خاکستر شود
  • چون قبول حق بود آن مرد راست ** دست او در کارها دست خداست‌‌ 1610
  • دست ناقص دست شیطان است و دیو ** ز آن که اندر دام تکلیف است و ریو
  • جهل آید پیش او دانش شود ** جهل شد علمی که در ناقص رود