English    Türkçe    فارسی   

1
1624-1633

  • مدتی می‌‌بایدش لب دوختن ** از سخن تا او سخن آموختن‌‌
  • ور نباشد گوش و تی‌‌تی می‌‌کند ** خویشتن را گنگ گیتی می‌‌کند 1625
  • کر اصلی کش نبود آغاز گوش ** لال باشد کی کند در نطق جوش‌‌
  • ز آن که اول سمع باید نطق را ** سوی منطق از ره سمع اندر آ
  • ادخلوا الأبیات من أبوابها ** و اطلبوا الأغراض فی أسبابها
  • نطق کان موقوف راه سمع نیست ** جز که نطق خالق بی‌‌طمع نیست‌‌
  • مبدع است او تابع استاد نی ** مسند جمله و را اسناد نی‌‌ 1630
  • باقیان هم در حرف هم در مقال ** تابع استاد و محتاج مثال‌‌
  • زین سخن گر نیستی بیگانه‌‌ای ** دلق و اشکی گیر در ویرانه‌‌ای‌‌
  • ز آن که آدم ز آن عتاب از اشک رست ** اشک تر باشد دم توبه پرست‌‌