English    Türkçe    فارسی   

1
1632-1641

  • زین سخن گر نیستی بیگانه‌‌ای ** دلق و اشکی گیر در ویرانه‌‌ای‌‌
  • ز آن که آدم ز آن عتاب از اشک رست ** اشک تر باشد دم توبه پرست‌‌
  • بهر گریه آمد آدم بر زمین ** تا بود گریان و نالان و حزین‌‌
  • آدم از فردوس و از بالای هفت ** پای ماچان از برای عذر رفت‌‌ 1635
  • گر ز پشت آدمی وز صلب او ** در طلب می‌‌باش هم در طلب او
  • ز آتش دل و آب دیده نقل ساز ** بوستان از ابر و خورشید است باز
  • تو چه دانی قدر آب دیده‌‌گان ** عاشق نانی تو چون نادیدگان‌‌
  • گر تو این انبان ز نان خالی کنی ** پر ز گوهرهای اجلالی کنی‌‌
  • طفل جان از شیر شیطان باز کن ** بعد از آنش با ملک انباز کن‌‌ 1640
  • تا تو تاریک و ملول و تیره‌‌ای ** دان که با دیو لعین همشیره‌‌ای‌‌