English    Türkçe    فارسی   

1
1885-1894

  • گر چه چون نشفش کند تو قادری ** کش از ایشان واستانی واخری‌‌ 1885
  • قطره‌‌ای کاو در هوا شد یا که ریخت ** از خزینه‌‌ی قدرت تو کی گریخت‌‌
  • گر در آید در عدم یا صد عدم ** چون بخوانیش او کند از سر قدم‌‌
  • صد هزاران ضد ضد را می‌‌کشد ** بازشان حکم تو بیرون می‌‌کشد
  • از عدمها سوی هستی هر زمان ** هست یا رب کاروان در کاروان‌‌
  • خاصه هر شب جمله افکار و عقول ** نیست گردد غرق در بحر نغول‌‌ 1890
  • باز وقت صبح آن اللهیان ** بر زنند از بحر سر چون ماهیان‌‌
  • در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ ** از هزیمت رفته در دریای مرگ‌‌
  • زاغ پوشیده سیه چون نوحه‌‌گر ** در گلستان نوحه کرده بر خضر
  • باز فرمان آید از سالار ده ** مر عدم را کانچه خوردی باز ده‌‌