English    Türkçe    فارسی   

1
1894-1903

  • باز فرمان آید از سالار ده ** مر عدم را کانچه خوردی باز ده‌‌
  • آن چه خوردی واده ای مرگ سیاه ** از نبات و دارو و برگ و گیاه‌‌ 1895
  • ای برادر عقل یک دم با خود آر ** دم به دم در تو خزان است و بهار
  • باغ دل را سبز و تر و تازه بین ** پر ز غنچه‌‌ی ورد و سرو و یاسمین‌‌
  • ز انبهی برگ پنهان گشته شاخ ** ز انبهی گل نهان صحرا و کاخ‌‌
  • این سخنهایی که از عقل کل است ** بوی آن گلزار و سرو و سنبل است‌‌
  • بوی گل دیدی که آن جا گل نبود ** جوش مل دیدی که آن جا مل نبود 1900
  • بو قلاووز است و رهبر مر ترا ** می‌‌برد تا خلد و کوثر مر ترا
  • بو دوای چشم باشد نور ساز ** شد ز بویی دیده‌‌ی یعقوب باز
  • بوی بد مر دیده را تاری کند ** بوی یوسف دیده را یاری کند