English    Türkçe    فارسی   

1
1899-1908

  • این سخنهایی که از عقل کل است ** بوی آن گلزار و سرو و سنبل است‌‌
  • بوی گل دیدی که آن جا گل نبود ** جوش مل دیدی که آن جا مل نبود 1900
  • بو قلاووز است و رهبر مر ترا ** می‌‌برد تا خلد و کوثر مر ترا
  • بو دوای چشم باشد نور ساز ** شد ز بویی دیده‌‌ی یعقوب باز
  • بوی بد مر دیده را تاری کند ** بوی یوسف دیده را یاری کند
  • تو که یوسف نیستی یعقوب باش ** همچو او با گریه و آشوب باش‌‌
  • بشنو این پند از حکیم غزنوی ** تا بیابی در تن کهنه نوی‌‌ 1905
  • ناز را رویی بباید همچو ورد ** چون نداری گرد بد خویی مگرد
  • زشت باشد روی نازیبا و ناز ** سخت باشد چشم نابینا و درد
  • پیش یوسف نازش و خوبی مکن ** جز نیاز و آه یعقوبی مکن‌‌