English    Türkçe    فارسی   

1
1955-1964

  • جان ناری یافت از وی انطفا ** مرده پوشید از بقای او قبا 1955
  • تازگی و جنبش طوبی است این ** همچو جنبشهای حیوان نیست این‌‌
  • گر در افتد در زمین و آسمان ** زهره‌‌هاشان آب گردد در زمان‌‌
  • خود ز بیم این دم بی‌‌منتها ** باز خوان فأبين أن یحملنها
  • ور نه خود أشفقن منها چون بدی ** گرنه از بیمش دل که خون شدی‌‌
  • دوش دیگر لون این می‌‌داد دست ** لقمه‌‌ی چندی در آمد ره ببست‌‌ 1960
  • بهر لقمه گشته لقمانی گرو ** وقت لقمان است ای لقمه برو
  • از هوای لقمه‌‌ی این خار خار ** از کف لقمان همی‌‌جویید خار
  • در کف او خار و سایه‌‌ش نیز نیست ** لیکتان از حرص آن تمییز نیست‌‌
  • خار دان آن را که خرما دیده‌‌ای ** ز آن که بس نان کور و بس نادیده‌‌ای‌‌