English    Türkçe    فارسی   

1
2063-2072

  • گفت این از بهر تسکین غم است ** کز مصیبت بر نژاد آدم است‌‌
  • گر بر آن آتش بماندی آدمی ** بس خرابی در فتادی و کمی‌‌
  • این جهان ویران شدی اندر زمان ** حرصها بیرون شدی از مردمان‌‌ 2065
  • استن این عالم ای جان غفلت است ** هوشیاری این جهان را آفت است‌‌
  • هوشیاری ز آن جهان است و چو آن ** غالب آید پست گردد این جهان‌‌
  • هوشیاری آفتاب و حرص یخ ** هوشیاری آب و این عالم وسخ‌‌
  • ز آن جهان اندک ترشح می‌‌رسد ** تا نغرد در جهان حرص و حسد
  • گر ترشح بیشتر گردد ز غیب ** نی هنر ماند در این عالم نه عیب‌‌ 2070
  • این ندارد حد سوی آغاز رو ** سوی قصه‌‌ی مرد مطرب باز رو
  • بقیه‌‌ی قصه‌‌ی پیر چنگی و بیان مخلص آن‌‌
  • مطربی کز وی جهان شد پر طرب ** رسته ز آوازش خیالات عجب‌‌