English    Türkçe    فارسی   

1
2206-2215

  • ای تو از حال گذشته توبه جو ** کی کنی توبه از این توبه بگو
  • گاه بانگ زیر را قبله کنی ** گاه گریه‌‌ی زار را قبله زنی‌‌
  • چون که فاروق آینه‌‌ی اسرار شد ** جان پیر از اندرون بیدار شد
  • همچو جان بی‌‌گریه و بی‌‌خنده شد ** جانش رفت و جان دیگر زنده شد
  • حیرتی آمد درونش آن زمان ** که برون شد از زمین و آسمان‌‌ 2210
  • جستجویی از ورای جستجو ** من نمی‌‌دانم تو می‌‌دانی بگو
  • حال و قالی از ورای حال و قال ** غرقه گشته در جمال ذو الجلال‌‌
  • غرقه‌‌ای نه که خلاصی باشدش ** یا بجز دریا کسی بشناسدش‌‌
  • عقل جزو از کل گویا نیستی ** گر تقاضا بر تقاضا نیستی‌‌
  • چون تقاضا بر تقاضا می‌‌رسد ** موج آن دریا بدین جا می‌‌رسد 2215