English    Türkçe    فارسی   

1
2275-2284

  • خرده گیرد در سخن بر بایزید ** ننگ دارد از درون او یزید 2275
  • بی‌‌نوا از نان و خوان آسمان ** پیش او ننداخت حق یک استخوان‌‌
  • او ندا کرده که خوان بنهاده‌‌ام ** نایب حقم خلیفه زاده‌‌ام‌‌
  • الصلا ساده دلان پیچ پیچ ** تا خورید از خوان جودم سیر هیچ‌‌
  • سالها بر وعده‌‌ی فردا کسان ** گرد آن در گشته فردا نارسان‌‌
  • دیر باید تا که سر آدمی ** آشکارا گردد از بیش و کمی‌‌ 2280
  • زیر دیوار بدن گنج است یا ** خانه‌‌ی مار است و مور و اژدها
  • چون که پیدا گشت کاو چیزی نبود ** عمر طالب رفت آگاهی چه سود
  • در بیان آن که نادر افتد که مریدی در مدعی مزور اعتقاد به صدق ببندد که او کسی است و بدین اعتقاد به مقامی برسد که شیخش در خواب ندیده باشد و آب و آتش او را گزند نکند و شیخش را گزند کند و لیکن به نادر نادر
  • لیک نادر طالب آید کز فروغ ** در حق او نافع آید آن دروغ‌‌
  • او به قصد نیک خود جایی رسد ** گر چه جان پنداشت و آن آمد جسد