English    Türkçe    فارسی   

1
2315-2324

  • زن بر او زد بانگ کای ناموس کیش ** من فسون تو نخواهم خورد بیش‌‌ 2315
  • ترهات از دعوی و دعوت مگو ** رو سخن از کبر وز نخوت مگو
  • چند حرف طمطراق و کار و بار ** کار و حال خود ببین و شرم دار
  • کبر زشت و از گدایان زشت‌‌تر ** روز سرد و برف و آن گه جامه تر
  • چند دعوی و دم و باد و بروت ** ای ترا خانه چو بیت العنکبوت‌‌
  • از قناعت کی تو جان افروختی ** از قناعتها تو نام آموختی‌‌ 2320
  • گفت پیغمبر قناعت چیست گنج ** گنج را تو وا نمی‌‌دانی ز رنج‌‌
  • این قناعت نیست جز گنج روان ** تو مزن لاف ای غم و رنج روان‌‌
  • تو مخوانم جفت، کمتر زن بغل ** جفت انصافم نیم جفت دغل‌‌
  • چون قدم با میر و با بگ می‌‌زنی ** چون ملخ را در هوا رگ می‌‌زنی‌‌