English    Türkçe    فارسی   

1
2353-2362

  • ز آن که درویشان ورای ملک و مال ** روزیی دارند ژرف از ذو الجلال‌‌
  • حق تعالی عادل است و عادلان ** کی کنند استمگری بر بی‌‌دلان‌‌
  • آن یکی را نعمت و کالا دهند ** وین دگر را بر سر آتش نهند 2355
  • آتشش سوزا که دارد این گمان ** بر خدای خالق هر دو جهان‌‌
  • فقر فخری از گزاف است و مجاز ** نی هزاران عز پنهان است و ناز
  • از غضب بر من لقبها راندی ** یارگیر و مار گیرم خواندی‌‌
  • گر بگیرم بر کنم دندان مار ** تاش از سر کوفتن نبود ضرار
  • ز آن که آن دندان عدوی جان اوست ** من عدو را می‌‌کنم زین علم دوست‌‌ 2360
  • از طمع هرگز نخوانم من فسون ** این طمع را کرده‌‌ام من سر نگون‌‌
  • حاش لله طمع من از خلق نیست ** از قناعت در دل من عالمی است‌‌