English    Türkçe    فارسی   

1
2367-2376

  • دید صدیقش بگفت ای آفتاب ** نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب‌‌
  • گفت احمد راست گفتی ای عزیز ** ای رهیده تو ز دنیای نه چیز
  • حاضران گفتند ای صدر الوری ** راست گو گفتی دو ضد گو را چرا
  • گفت من آیینه‌‌ام مصقول دست ** ترک و هندو در من آن بیند که هست‌‌ 2370
  • ای زن ار طماع می‌‌بینی مرا ** زین تحری زنانه برتر آ
  • این طمع را ماند و رحمت بود ** کو طمع آن جا که آن نعمت بود
  • امتحان کن فقر را روزی دو تو ** تا به فقر اندر غنا بینی دو تو
  • صبر کن با فقر و بگذار این ملال ** ز آن که در فقر است عز ذو الجلال‌‌
  • سرکه مفروش و هزاران جان ببین ** از قناعت غرق بحر انگبین‌‌ 2375
  • صد هزاران جان تلخی کش نگر ** همچو گل آغشته اندر گل شکر