English    Türkçe    فارسی   

1
2385-2394

  • مشک را بی‌‌هوده حق خوش دم نکرد ** بهر حس کرد او پی اخشم نکرد 2385
  • حق زمین و آسمان بر ساخته ست ** در میان بس نار و نور افراخته ست‌‌
  • این زمین را از برای خاکیان ** آسمان را مسکن افلاکیان‌‌
  • مرد سفلی دشمن بالا بود ** مشتری هر مکان پیدا بود
  • ای ستیره هیچ تو برخاستی ** خویشتن را بهر کور آراستی‌‌
  • گر جهان را پر در مکنون کنم ** روزی تو چون نباشد چون کنم‌‌ 2390
  • ترک جنگ و ره زنی ای زن بگو ** ور نمی‌‌گویی به ترک من بگو
  • مر مرا چه جای جنگ نیک و بد ** کاین دلم از صلحها هم می‌‌رمد
  • گر خمش کردی و گرنه آن کنم ** که همین دم ترک خان و مان کنم‌‌
  • مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفته‌‌ی خویش‌‌
  • زن چو دید او را که تند و توسن است ** گشت گریان گریه خود دام زن است‌‌