English    Türkçe    فارسی   

1
2400-2409

  • جان تو کز بهر خویشم نیست این ** از برای تستم این ناله و حنین‌‌ 2400
  • خویش من و الله که بهر خویش تو ** هر نفس خواهد که میرد پیش تو
  • کاش جانت کش روان من فدی ** از ضمیر جان من واقف بدی‌‌
  • چون تو با من این چنین بودی به ظن ** هم ز جان بیزار گشتم هم ز تن‌‌
  • خاک را بر سیم و زر کردیم چون ** تو چنینی با من ای جان را سکون‌‌
  • تو که در جان و دلم جا می‌‌کنی ** زین قدر از من تبرا می‌‌کنی‌‌ 2405
  • تو تبرا کن که هستت دستگاه ** ای تبرای ترا جان عذر خواه‌‌
  • یاد می‌‌کن آن زمانی را که من ** چون صنم بودم تو بودی چون شمن‌‌
  • بنده بر وفق تو دل افروخته ست ** هر چه گویی پخت گوید سوخته ست‌‌
  • من سپاناخ تو با هر چم پزی ** یا ترش با یا که شیرین می‌‌سزی‌‌