English    Türkçe    فارسی   

1
2420-2429

  • شد از آن باران یکی برقی پدید ** زد شراری در دل مرد وحید 2420
  • آن که بنده‌‌ی روی خوبش بود مرد ** چون بود چون بندگی آغاز کرد
  • آن که از کبرش دلت لرزان بود ** چون شوی چون پیش تو گریان شود
  • آن که از نازش دل و جان خون بود ** چون که آید در نیاز او چون بود
  • آن که در جور و جفایش دام ماست ** عذر ما چه بود چو او در عذر خاست‌‌
  • زين للناس حق آراسته ست ** ز آن چه حق آراست چون دانند جست‌‌ 2425
  • چون پی یسکن الیهاش آفرید ** کی تواند آدم از حوا برید
  • رستم زال ار بود وز حمزه بیش ** هست در فرمان اسیر زال خویش‌‌
  • آن که عالم مست گفتش آمدی ** کلمینی یا حمیراء می‌‌زدی‌‌
  • آب غالب شد بر آتش از نهیب ** آتشش جوشد چو باشد در حجاب‌‌