English    Türkçe    فارسی   

1
2451-2460

  • ز آن که موسی را تو مه رو کرده‌‌ای ** ماه جانم را سیه رو کرده‌‌ای‌‌
  • بهتر از ماهی نبود استاره‌‌ام ** چون خسوف آمد چه باشد چاره‌‌ام‌‌
  • نوبتم گر رب و سلطان می‌‌زنند ** مه گرفت و خلق پنگان می‌‌زنند
  • می‌‌زنند آن طاس و غوغا می‌‌کنند ** ماه را ز آن زخمه رسوا می‌‌کنند
  • من که فرعونم ز شهرت وای من ** زخم طاس آن ربی الاعلای من‌‌ 2455
  • خواجه‌‌تاشانیم اما تیشه‌‌ات ** می‌‌شکافد شاخ را در بیشه‌‌ات‌‌
  • باز شاخی را موصل می‌‌کند ** شاخ دیگر را معطل می‌‌کند
  • شاخ را بر تیشه دستی هست نی ** هیچ شاخ از دست تیشه جست نی‌‌
  • حق آن قدرت که آن تیشه تراست ** از کرم کن این کژیها را تو راست‌‌
  • باز با خود گفته فرعون ای عجب ** من نه در یا ربناام جمله شب‌‌ 2460