English    Türkçe    فارسی   

1
2551-2560

  • صاف کرده حق دلم را چون سما ** روفته از خاطرم جور شما
  • در نصیحت من شده بار دگر ** گفته امثال و سخنها چون شکر
  • شیر تازه از شکر انگیخته ** شیر و شهدی با سخن آمیخته‌‌
  • در شما چون زهر گشته آن سخن ** ز آن که زهرستان بدید از بیخ و بن‌‌
  • چون شوم غمگین که غم شد سر نگون ** غم شما بودید ای قوم حرون‌‌ 2555
  • هیچ کس بر مرگ غم نوحه کند ** ریش سر چون شد کسی مو بر کند
  • رو به خود کرد و بگفت ای نوحه‌‌گر ** نوحه‌‌ات را می‌‌نیرزد آن نفر
  • کژ مخوان ای راست خواننده‌‌ی مبین ** کیف آسی قل لقوم ظالمین‌‌
  • باز اندر چشم و دل او گریه یافت ** رحمتی بی‌‌علتی در وی بتافت‌‌
  • قطره می‌‌بارید و حیران گشته بود ** قطره‌‌ی بی‌‌علت از دریای جود 2560