English    Türkçe    فارسی   

1
2559-2568

  • باز اندر چشم و دل او گریه یافت ** رحمتی بی‌‌علتی در وی بتافت‌‌
  • قطره می‌‌بارید و حیران گشته بود ** قطره‌‌ی بی‌‌علت از دریای جود 2560
  • عقل او می‌‌گفت کین گریه ز چیست ** بر چنان افسوسیان شاید گریست‌‌
  • بر چه می‌‌گریی بگو بر فعلشان ** بر سپاه کینه توز بدنشان‌‌
  • بر دل تاریک پر زنگارشان ** بر زبان زهر همچون مارشان‌‌
  • بر دم و دندان سگسارانه‌‌شان ** بر دهان و چشم کژدم خانه‌‌شان‌‌
  • بر ستیز و تسخر و افسوسشان ** شکر کن چون کرد حق محبوسشان‌‌ 2565
  • دستشان کژ پایشان کژ چشم کژ ** مهرشان کژ صلح‌‌شان کژ خشم کژ
  • از پی تقلید و معقولات نقل ** پا نهاده بر جمال پیر عقل‌‌
  • پیر خر نی جمله گشته پیر خر ** از ریای چشم و گوش همدگر