English    Türkçe    فارسی   

1
2726-2735

  • ای تو نارسته از این فانی رباط ** تو چه دانی محو و سکر و انبساط
  • ور بدانی نقلت از اب وز جد است ** پیش تو این نامها چون ابجد است‌‌
  • ابجد و هوز چه فاش است و پدید ** بر همه طفلان و معنی بس بعید
  • پس سبو برداشت آن مرد عرب ** در سفر شد می‌‌کشیدش روز و شب‌‌
  • بر سبو لرزان بد از آفات دهر ** هم کشیدش از بیابان تا به شهر 2730
  • زن مصلا باز کرده از نیاز ** رب سلم ورد کرده در نماز
  • که نگه دار آب ما را از خسان ** یا رب آن گوهر بدان دریا رسان‌‌
  • گر چه شویم آگه است و پر فن است ** لیک گوهر را هزاران دشمن است‌‌
  • خود چه باشد گوهر آب کوثر است ** قطره‌‌ای زین است کاصل گوهر است‌‌
  • از دعاهای زن و زاری او ** وز غم مرد و گرانباری او 2735