English    Türkçe    فارسی   

1
2844-2853

  • ای که خلقان را تو خر می‌‌خوانده‌‌ای ** این زمان چون خر بر این یخ مانده‌‌ای‌‌
  • گر تو علامه‌‌ی زمانی در جهان ** نک فنای این جهان بین وین زمان‌‌ 2845
  • مرد نحوی را از آن در دوختیم ** تا شما را نحو محو آموختیم‌‌
  • فقه فقه و نحو نحو و صرف صرف ** در کم آمد یابی ای یار شگرف‌‌
  • آن سبوی آب دانشهای ماست ** و آن خلیفه دجله‌‌ی علم خداست‌‌
  • ما سبوها پر به دجله می‌‌بریم ** گر نه خر دانیم خود را ما خریم‌‌
  • باری اعرابی بدان معذور بود ** کو ز دجله بی‌‌خبر بود و ز رود 2850
  • گر ز دجله با خبر بودی چو ما ** او نبردی آن سبو را جا به جا
  • بلکه از دجله چو واقف آمدی ** آن سبو را بر سر سنگی زدی‌‌
  • قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بی‌‌نیازی از آن هدیه و از آن سبو
  • چون خلیفه دید و احوالش شنید ** آن سبو را پر ز زر کرد و مزید