English    Türkçe    فارسی   

1
2849-2858

  • ما سبوها پر به دجله می‌‌بریم ** گر نه خر دانیم خود را ما خریم‌‌
  • باری اعرابی بدان معذور بود ** کو ز دجله بی‌‌خبر بود و ز رود 2850
  • گر ز دجله با خبر بودی چو ما ** او نبردی آن سبو را جا به جا
  • بلکه از دجله چو واقف آمدی ** آن سبو را بر سر سنگی زدی‌‌
  • قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بی‌‌نیازی از آن هدیه و از آن سبو
  • چون خلیفه دید و احوالش شنید ** آن سبو را پر ز زر کرد و مزید
  • آن عرب را کرد از فاقه خلاص ** داد بخششها و خلعتهای خاص‌‌
  • کاین سبو پر زر به دست او دهید ** چون که واگردد سوی دجله‌‌ش برید 2855
  • از ره خشک آمده ست و از سفر ** از ره آبش بود نزدیکتر
  • چون به کشتی درنشست و دجله دید ** سجده می‌‌کرد از حیا و می‌‌خمید
  • کای عجب لطف این شه وهاب را ** وین عجبتر کو ستد آن آب را