English    Türkçe    فارسی   

1
2871-2880

  • پر فکرت شد گل آلود و گران ** ز آن که گل خواری ترا گل شد چو نان‌‌
  • نان گل است و گوشت کمتر خور از این ** تا نمانی همچو گل اندر زمین‌‌
  • چون گرسنه می‌‌شوی سگ می‌‌شوی ** تند و بد پیوند و بد رگ می‌‌شوی‌‌
  • چون شدی تو سیر مرداری شدی ** بی‌‌خبر بی‌‌پا چو دیواری شدی‌‌
  • پس دمی مردار و دیگر دم سگی ** چون کنی در راه شیران خوش تگی‌‌ 2875
  • آلت اشکار خود جز سگ مدان ** کمترک انداز سگ را استخوان‌‌
  • ز آن که سگ چون سیر شد سرکش شود ** کی سوی صید و شکار خوش دود
  • آن عرب را بی‌‌نوایی می‌‌کشید ** تا بدان درگاه و آن دولت رسید
  • در حکایت گفته‌‌ایم احسان شاه ** در حق آن بی‌‌نوای بی‌‌پناه‌‌
  • هر چه گوید مرد عاشق بوی عشق ** از دهانش می‌‌جهد در کوی عشق‌‌ 2880