English    Türkçe    فارسی   

1
292-301

  • میم و واو و میم و نون تشریف نیست ** لفظ مومن جز پی تعریف نیست‌‌
  • گر منافق خوانی‌‌اش این نام دون ** همچو کژدم می‌‌خلد در اندرون‌‌
  • گرنه این نام اشتقاق دوزخ است ** پس چرا در وی مذاق دوزخ است‌‌
  • زشتی آن نام بد از حرف نیست ** تلخی آن آب بحر از ظرف نیست‌‌ 295
  • حرف ظرف آمد در او معنی چو آب ** بحر معنی عنده أم الکتاب‌‌
  • بحر تلخ و بحر شیرین در جهان ** در میانشان برزخ لا یبغیان‌‌
  • وانگه این هر دو ز یک اصلی روان ** بر گذر زین هر دو رو تا اصل آن‌‌
  • زر قلب و زر نیکو در عیار ** بی‌‌محک هرگز ندانی ز اعتبار
  • هر که را در جان خدا بنهد محک ** هر یقین را باز داند او ز شک‌‌ 300
  • در دهان زنده خاشاکی جهد ** آن گه آرامد که بیرونش نهد