English    Türkçe    فارسی   

1
2972-2981

  • دست او را حق چو دست خویش خواند ** تا يد الله فوق أيدیهم براند
  • دست حق میراندش زنده‌‌ش کند ** زنده چه بود جان پاینده‌‌ش کند
  • هر که تنها نادرا این ره برید ** هم به عون همت پیران رسید
  • دست پیر از غایبان کوتاه نیست ** دست او جز قبضه‌‌ی الله نیست‌‌ 2975
  • غایبان را چون چنین خلعت دهند ** حاضران از غایبان لا شک بهند
  • غایبان را چون نواله می‌‌دهند ** پیش مهمان تا چه نعمتها نهند
  • کو کسی که پیش شه بندد کمر ** تا کسی که هست بیرون سوی در
  • چون گزیدی پیر نازک دل مباش ** سست و ریزیده چو آب و گل مباش‌‌
  • گر بهر زخمی تو پر کینه شوی ** پس کجا بی‌‌صیقل آیینه شوی‌‌ 2980
  • کبودی زدن قزوینی بر شانگاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن‌‌
  • این حکایت بشنو از صاحب بیان ** در طریق و عادت قزوینیان‌‌