English    Türkçe    فارسی   

1
3015-3024

  • هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف ** صیدها گیرند بسیار و شگرف‌‌ 3015
  • گر چه ز یشان شیر نر را ننگ بود ** لیک کرد اکرام و همراهی نمود
  • این چنین شه را ز لشکر زحمت است ** لیک همره شد جماعت رحمت است‌‌
  • این چنین مه را ز اختر ننگهاست ** او میان اختران بهر سخاست‌‌
  • امر شاورهم پیمبر را رسید ** گر چه رایی نیست رایش را ندید
  • در ترازو جو رفیق زر شده ست ** نی از آن که جو چو زر گوهر شده ست‌‌ 3020
  • روح قالب را کنون همره شده ست ** مدتی سگ حارس درگه شده ست‌‌
  • چون که رفتند این جماعت سوی کوه ** در رکاب شیر با فر و شکوه‌‌
  • گاو کوهی و بز و خرگوش زفت ** یافتند و کار ایشان پیش رفت‌‌
  • هر که باشد در پی شیر حراب ** کم نیاید روز و شب او را کباب‌‌