English    Türkçe    فارسی   

1
306-315

  • راه جان مر جسم را ویران کند ** بعد از آن ویرانی آبادان کند
  • کرد ویران خانه بهر گنج زر ** وز همان گنجش کند معمورتر
  • آب را ببرید و جو را پاک کرد ** بعد از آن در جو روان کرد آب خورد
  • پوست را بشکافت و پیکان را کشید ** پوست تازه بعد از آتش بردمید
  • قلعه ویران کرد و از کافر ستد ** بعد از آن بر ساختش صد برج و سد 310
  • کار بی‌‌چون را که کیفیت نهد ** این که گفتم هم ضرورت می‌‌دهد
  • گه چنین بنماید و گه ضد این ** جز که حیرانی نباشد کار دین‌‌
  • نی چنان حیران که پشتش سوی اوست ** بل چنین حیران و غرق و مست دوست‌‌
  • آن یکی را روی او شد سوی دوست ** و آن یکی را روی او خود روی دوست‌‌
  • روی هر یک می‌‌نگر می‌‌دار پاس ** بو که گردی تو ز خدمت رو شناس‌‌ 315