English    Türkçe    فارسی   

1
3093-3102

  • تا که سازد جان پاک از سر قدم ** سوی عرصه‌‌ی دور پهنای عدم‌‌
  • عرصه‌‌ای بس با گشاد و با فضا ** وین خیال و هست یابد زو نوا
  • تنگتر آمد خیالات از عدم ** ز آن سبب باشد خیال اسباب غم‌‌ 3095
  • باز هستی تنگتر بود از خیال ** ز آن شود در وی قمر همچون هلال‌‌
  • باز هستی جهان حس و رنگ ** تنگتر آمد که زندانی است تنگ‌‌
  • علت تنگی است ترکیب و عدد ** جانب ترکیب حسها می‌‌کشد
  • ز آن سوی حس عالم توحید دان ** گر یکی خواهی بدان جانب بران‌‌
  • امر کن یک فعل بود و نون و کاف ** در سخن افتاد و معنی بود صاف‌‌ 3100
  • این سخن پایان ندارد باز گرد ** تا چه شد احوال گرگ اندر نبرد
  • ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت بی‌‌ادبی کرده بود
  • گرگ را بر کند سر آن سر فراز ** تا نماند دو سری‌‌و امتیاز