English    Türkçe    فارسی   

1
3162-3171

  • گفت چون بودی ز زندان و ز چاه ** گفت همچون در محاق و کاست ماه‌‌
  • در محاق ار ماه نو گردد دو تا ** نی در آخر بدر گردد بر سما
  • گر چه دردانه به هاون کوفتند ** نور چشم و دل شد و بیند بلند
  • گندمی را زیر خاک انداختند ** پس ز خاکش خوشه‌‌ها بر ساختند 3165
  • بار دیگر کوفتندش ز آسیا ** قیمتش افزود و نان شد جان فزا
  • باز نان را زیر دندان کوفتند ** گشت عقل و جان و فهم هوشمند
  • باز آن جان چون که محو عشق گشت ** يعجب الزراع آمد بعد کشت‌‌
  • این سخن پایان ندارد باز گرد ** تا که با یوسف چه گفت آن نیک مرد
  • بعد قصه گفتنش گفت ای فلان ** هین چه آوردی تو ما را ارمغان‌‌ 3170
  • بر در یاران تهی دست ای فتی ** هست چون بی‌‌گندمی در آسیا