English    Türkçe    فارسی   

1
3190-3199

  • می‌‌رود این هر دو کار از انبیا ** بی‌‌خبر زین هر دو ایشان چون صدا 3190
  • گر صدایت بشنواند خیر و شر ** ذات کوه از هر دو باشد بی‌‌خبر
  • گفتن مهمان یوسف علیه السلام را که آینه آوردمت ارمغان تا هر باری که در وی نگری روی خوب خود بینی مرا یاد کنی‌‌
  • گفت یوسف هین بیاور ارمغان ** او ز شرم این تقاضا زد فغان‌‌
  • گفت من چند ارمغان جستم ترا ** ارمغانی در نظر نامد مرا
  • حبه‌‌ای را جانب کان چون برم ** قطره‌‌ای را سوی عمان چون برم‌‌
  • زیره را من سوی کرمان آورم ** گر به پیش تو دل و جان آورم‌‌ 3195
  • نیست تخمی کاندر این انبار نیست ** غیر حسن تو که آن را یار نیست‌‌
  • لایق آن دیدم که من آیینه‌‌ای ** پیش تو آرم چو نور سینه‌‌ای‌‌
  • تا ببینی روی خوب خود در آن ** ای تو چون خورشید شمع آسمان‌‌
  • آینه آوردمت ای روشنی ** تا چو بینی روی خود یادم کنی‌‌