English    Türkçe    فارسی   

1
3356-3365

  • خویش را هم صوت مرغان خدا ** می‌‌شمرد آن بد صفیری چون صدا
  • لحن مرغان را اگر واصف شوی ** بر مراد مرغ کی واقف شوی‌‌
  • گر بیاموزی صفیر بلبلی ** تو چه دانی کاو چه دارد با گلی‌‌
  • ور بدانی باشد آن هم از گمان ** چون ز لب جنبان گمانهای کران‌‌
  • به عیادت رفتن کر بر همسایه‌‌ی رنجور خویش‌‌
  • آن کری را گفت افزون مایه‌‌ای ** که ترا رنجور شد همسایه‌‌ای‌‌ 3360
  • گفت با خود کر که با گوش گران ** من چه دریابم ز گفت آن جوان‌‌
  • خاصه رنجور و ضعیف آواز شد ** لیک باید رفت آن جا نیست بد
  • چون ببینم کان لبش جنبان شود ** من قیاسی گیرم آن را هم ز خود
  • چون بگویم چونی ای محنت کشم ** او بخواهد گفت نیکم یا خوشم‌‌
  • من بگویم شکر چه خوردی ابا ** او بگوید شربتی یا ماشبا 3365