English    Türkçe    فارسی   

1
3502-3511

  • گفت تشنه بوده‌‌ام من روزها ** شب نخفته ستم ز عشق و سوزها
  • تا ز روز و شب گذر کردم چنان ** که از اسپر بگذرد نوک سنان‌‌
  • که از آن سو جمله‌‌ی ملت یکی ست ** صد هزاران سال و یک ساعت یکی ست‌‌
  • هست ازل را و ابد را اتحاد ** عقل را ره نیست آن سو ز افتقاد 3505
  • گفت از این ره کو رهاوردی بیار ** در خور فهم و عقول این دیار
  • گفت خلقان چون ببینند آسمان ** من ببینم عرش را با عرشیان‌‌
  • هشت جنت هفت دوزخ پیش من ** هست پیدا همچو بت پیش شمن‌‌
  • یک به یک وامی‌‌شناسم خلق را ** همچو گندم من ز جو در آسیا
  • که بهشتی کیست و بیگانه کی است ** پیش من پیدا چو مار و ماهی است‌‌ 3510
  • این زمان پیدا شده بر این گروه ** یوم تبیض و تسود وجوه‌‌