English    Türkçe    فارسی   

1
3689-3698

  • جهد کن تا صد گمان گردد نود ** شب برو ور تو بخسبی شب رود
  • در شب تاریک جوی آن روز را ** پیش کن آن عقل ظلمت سوز را 3690
  • در شب بد رنگ بس نیکی بود ** آب حیوان جفت تاریکی بود
  • سر ز خفتن کی توان برداشتن ** با چنین صد تخم غفلت کاشتن‌‌
  • خواب مرده لقمه‌‌ی مرده یار شد ** خواجه خفت و دزد شب بر کار شد
  • تو نمی‌‌دانی که خصمانت کی‌‌اند ** ناریان خصم وجود خاکی‌‌اند
  • نار خصم آب و فرزندان اوست ** همچنان که آب خصم جان اوست‌‌ 3695
  • آب آتش را کشد زیرا که او ** خصم فرزندان آب است و عدو
  • بعد از آن این نار نار شهوت است ** کاندر او اصل گناه و زلت است‌‌
  • نار بیرونی به آبی بفسرد ** نار شهوت تا به دوزخ می‌‌برد