English    Türkçe    فارسی   

1
37-46

  • اتفاقا شاه روزی شد سوار ** با خواص خویش از بهر شکار
  • یک کنیزک دید شه بر شاه راه ** شد غلام آن کنیزک جان شاه‌‌
  • مرغ جانش در قفس چون می‌‌طپید ** داد مال و آن کنیزک را خرید
  • چون خرید او را و برخوردار شد ** آن کنیزک از قضا بیمار شد 40
  • آن یکی خر داشت، پالانش نبود ** یافت پالان گرگ خر را در ربود
  • کوزه بودش آب می‌‌نامد به دست ** آب را چون یافت خود کوزه شکست‌‌
  • شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست ** گفت جان هر دو در دست شماست‌‌
  • جان من سهل است جان جانم اوست ** دردمند و خسته‌‌ام درمانم اوست‌‌
  • هر که درمان کرد مر جان مرا ** برد گنج و در و مرجان مرا 45
  • جمله گفتندش که جان‌‌بازی کنیم ** فهم گرد آریم و انبازی کنیم‌‌