English    Türkçe    فارسی   

1
3748-3757

  • صانع بی‌‌آلت و بی‌‌جارحه ** واهب این هدیه‌‌های رابحه‌‌
  • صد هزاران می‌‌چشاند هوش را ** که خبر نبود دو چشم و گوش را
  • باز گو ای باز عرش خوش شکار ** تا چه دیدی این زمان از کردگار 3750
  • چشم تو ادراک غیب آموخته ** چشمهای حاضران بر دوخته‌‌
  • آن یکی ماهی همی‌‌بیند عیان ** و آن یکی تاریک می‌‌بیند جهان‌‌
  • و آن یکی سه ماه می‌‌بیند به هم ** این سه کس بنشسته یک موضع نعم‌‌
  • چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز ** در تو آویزان و از من در گریز
  • سحر عین است این عجب لطف خفی است ** بر تو نقش گرگ و بر من یوسفی است‌‌ 3755
  • عالم ار هجده هزار است و فزون ** هر نظر را نیست این هجده زبون‌‌
  • راز بگشا ای علی مرتضی ** ای پس سوء القضاء حسن القضاء